تکه گم شده
تکه گم شده
امروز اونقد بی حس و حالبودم ک حتی افراد مقابلم ک خیلی سر از کارم در نمیارن هم فهمیدن امروز بی حالم.
ولی اون.....
فقط این جملش تو گوشم زنگ میزنه ک اگر بهت نگفته بودم الان دنبال اهدافم بودم و تو هم دنبال زندگی خودت.
ینی اهدافش تو رتبه خیلی خیلی بالاترن.
ینی آون حرفش ک بهم گفت احساس خطر کردم، کشک.
ینی وقتی بهم گفت تو هم الان دنبال زندگی خودت بودی اینو لحاظ کرده بود ک با یکی دیگه بودم؟!
حتما لحاظ کرده
کسی ک هدفاش اینقد بالاترند ک بزنه احساس منو له کنه، دیگه چ فرقی داره براش.
تو زندگی اش من می تونم باشم، می تونم نباشم.
بودم ک چ بهتر، نبودم هم ک در حد ایکاش.
پوچی احساسمو فرا گرفته.
هنوز قلبمو با یه حفره ی تو خالی حس می کنم.
گر چه ب اینم عادت می کنم
اما درسی شد برام ک دیگه هیچ کسی رو تو زندگیم اولویتش رو حتی از نفس کشیدن بالاتر نبرم.
این منه جدیده.
نه انتقام جو نه ساده.
عاقل تر